Sunday, February 14, 2010

این روزا دائم مضمون کتاب " در جستجوی نیمه گمشده " تو ذهنمه...
"گم شده ام ، گم شده ام پیدا شد..."

6 comments:

Anonymous said...

سلام . خوشباحالت که نیمه گمشده ات رو پیدا کردی . نیمه ی گمشده ی من اگه یه روز پیدا بشه .... نیمه ی گمشده من چه کسی میتونه باشه ؟؟ مثل روح خسته ی من چه کسی میتونه باشه ؟؟ اونی که کلامش برا من بهترین کلامه .....

مرشد پیر.. said...

سلام . متن کتاب رو خوندم و بخشی از اونو تو صفحم نوشتم . راس گفتی هم آن دم که فهمیدستی که آن نیمه گمشده را یافتی هماندم میباید فهمیدستی که اندر تکاملت در بی راهه و ظلالت و اندر چاه گمراهی هستی . بجوی چون نجستن مرگمان است و لیکن جستجوی همراه بس کامل تر از جستجوی گمشده ای که پر کند من را . که پر کند تو را که پر کند خود را ...هم دم تنهایی خود باش و همراه تنهایی خود تا بل در این دیوار پر هیاهو بجوییم آن در گمشده با کلید طلایی را ....

ژان پل پیر said...

سلام. درین درگه که گه گه خورشید در تنگنایی خر ششود و درین در گه که گه گاه ادمیزاد نه غول بییابانی در میان رویاهای دور و نزدیک و مزه دار غرق میشود و هیچ ناجی نیست تا از این غریق مرده یه نجات یافته زنده بسازد فقط و فقط یک یاد است که فریاد رس است و ناجی . ایا زندگی مان زندگیست ؟ ÷س بجوییم و میجوییم انچه نیافتنیست و میپوییم انچه یوییدنیست و میخندیم انچه را که گریستنیست . این بود زند
گی ؟؟؟؟

مرشد پیر said...

سلام خوبی عزیزم ؟اون روز بعد از شنیدن چنتا خبر بد و توی یه گرفتار شدید تو بهم اس ام اس دادی و راجع به اون جمله من گله مردی کردی و من تو یه وضعیت ناگوار بهت جواب دادم و خودم هم یادم نمیاد چی گفتم فقط یادمه زیاد جالب جوابتو ندادم . اما اگه شما دوباره بحث رو مطرح کنی من دوباره سر حوصله و دقت جوابگو هستم . برام تبدیل به یه وجدان حاضر شدی و این برام خوبه . عشق چیز غریب و شک برانگیزیه . راستش آدم عشق و علاقه رو احساس میکنه اما دلیلشو نمیفهمه و وقتی علت جویی میکنه به شک میوفته . برات آرزو مند بهترین ها هستم...

مرشد پیر said...

سلام . خوب و رو به راهی ؟ این ورا نمیای ؟ همیشه یه سوال ازت داشتم ولی الان میپرسم . شما چرا اس ام اس هارو چند روز بعد جواب میدی ؟ شوخی . خوب و رو به راه باشی همیشه . از دوست و نامزدت چه خبر ؟ خوبید ؟ با هم مهربونید ؟ بهترین هارو ارزومندم . از بابت او مسیج دلگیری ؟ من همیشه سعی کردم به عقلم بیشتر اطمینان کنم تا دلم . ولی این دلیل این نیست که دلم رو ندید میگیرم یا رو عشق و علاقم پا میزارم . نه ولی سعی میکنم پیش خودم برای علاقم یه دلیل عقل پسند پیدا کنم . و نیز اعتراف میکنم پیش تو و پیش شهین همیشه عقلم کم اورد و با دلم تصمیم گرفتم . این رو قسم میخورم . و یه موضوع دیگه که یه روز بهم گفتی تو شهینو دوس نداری . این جمله تو ذهنمه اما موضوع بحث یادم نیست و یادم نی از کجا تو به این نتیجه رسیدی ؟ پس لطف کن و اگه یادته برام بگو . با یاد خرگوشای شفید بخوابی...

مرشد پیر said...

سلام کاش برام از اون 5شنبه ی خاطره انگیز میگفتی. کاش ارتباط رو حفظ میکردی. بهت تبریک میگم و میدونی که از صمیم قلب برات بهترین هارو آرزو مندم . من خیلی چیزا رو فراموش کردم ولی یادم نرفته که دوستم اسمش پریسا ست . حالا اگه دوس داشتی برام از روز جشن بگو که سخت مشتاقم . پایدار باشید و خوشبخ . دیگه نمیشه برای تو از ضمایر مفرد استفاده کرد بلکه باید از ضمایر جمع استفاده کرد . . دیگه تنها نیستی و یه رفیق و یار همیشگی داری .. بازم تبریک و تبریک و تبریک ...مرشد پیر یا زان پل سارت